Ę دفتر حفظ و نشر آثار آل محمدŦ پیرو اصولِ مِنْ آلِ الرسُول هستیم  تفسیر حدیث فقط با احادیث و قرآن  تفسیر قرآن فقط با تفسیر آل محمد Ŧ در پی تصحیح اعتقادات باشید قال جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَليْهِ السَّلاَم پرهيز کن از اينكه مردى را به غیر از  حجت خدا به پيشوائى برگزينى  و هر چه گفت  تصديقش كنى  الکافي ،  مرحوم کلینی  جلد 2 ص 298

جامع ابزارهای شیعه دعا ها  زیارت قرآن 30 جزء   114سوره تعقیبات نماز آداب زندگی عمل ایام  تقویم شیعه اشعار رسانه شیعه روضه مداحی تواشیح

موضوع : قضاوت عجیبِ حضرت داوود علیه السلام

خلاصه مطلب |حدیث شریف از امیر عالم است علیه السلام درباره حضرت داوود علیه السلام که از خداوند می خواهد او را در قضاوتها کمک کند و قضاوتی در باطن داشته باشد (معجز گونه) ولی خداوند عطا نمی کند . باز حضرت بر این خواسته اسرار می کند و بعد دچار مشکلاتی می شوند...

Ę

ثبت دیدگاه در انتهای صفحه

اميرالمؤمنين على علیه السلام  فرمودند : «تنها من در ميان شما بر پايه بيّنه ‏ها حكم مى‏كنم .

حضرت داوود عليه السلام گفت: پروردگارا، من در ميان بندگان تو حكمى مى‏كنم كه شايد در آن حكم، مطابق حقيقت علم تو حكم نكنم. خداوند عز و جل به او وحى كرد كه: اى داوود، ميان بندگان بر پايه سوگندها و بيّنه‏ ها حكم كن و آنان را در امورى كه از چشم تو دور است، به من واگذار. من ميان‏شان در آخرت در مورد آن حكم مى‏كنم.

داوود گفت: پروردگارا، مرا بر دادرسى‏هاى آخرت آگاه فرما. خداوند به او وحى كرد كه: اى داوود، آن چيزى را كه تو پرسيدى، من احدى از بندگانم را بر آن آگاه نساخته ‏ام و شايسته هم نيست كه كسى جز من از بندگانم بدان حكم كند. ولى اينها جلوى داوود را از اين كه برگردد و از خدا اين را نخواهد، نگرفتند. خداوند به داوود وحى كرد كه: اى داوود، تو از من چيزى را خواسته‏اى كه هيچ پيامبرى پيش از تو نخواسته است. ولى به ‏زودى تو را بر آن آگاه مى‏ سازم. ولى تو طاقت آن را ندارى و احدى از بندگانم هم در دنيا طاقت آن را ندارد.

مورد اول ): پس از آن بود كه مردى نزد داوود آمد و از شخصی  شکایت داشت که   گاوش را برده  و آن شخص منكر است و بيّنه هم آورده و بيّنه و شاهد  هم شهادت داده ‏اند كه آن گاو مال آن مرد  است ، خداوند به داوود وحى كرد كه: گاو را از آن كس كه گاو در دست اوست، بگير (یعنی آن مرد شاکی)  و آن را به  شخصی بده که  از او  شکایت شده  و به او شمشير هم  بده و مأمورش ساز كه گردن آن مرد شاکی که شاهدهم دارد را بزند. داوود آنچه خداوند به آن امر داده بود، انجام داد ولى دليلش را نفهميد و اين مطلب بر او سنگين آمد و بنى‏ اسرائيل هم حكمى را كه داوود داده بود، نپذيرفتند.

مورد دوم ) : پس از آن، پير مردى آمد كه جوانى را گرفته بود و با جوان، يك خوشه انگور بود. پيرمرد گفت: اى پيامبر خدا، اين جوان داخل باغ من شده و باغستان انگور مرا خراب كرده و بدون اجازه‏ ام از آن خورده و اين خوشه انگور را بدون دستور من از آن باغ گرفته است.داوود عليه السلام به جوان گفت: تو چه مى‏گويى؟ جوان هم اقرار كرد كه چنين كارى را كرده است. پس از آن، خداوند به حضرت داوود وحى كرد كه: دستور بده اين جوان گردن اين پيرمرد را بزند و باغ اين پيرمرد را به جوان بده و او را مامور ساز تا جاى مشخصى از اين باغ را بكند و در آن‏جا هزار درهم بيابد كه اين پيرمرد آنها را در آنجا دفن كرده است، جوان آنها را بردارد. داوود هم چنين كرد و اندوهش زيادتر شد و بنى ‏اسرائيل در اين باره سخن گفتند و در اين مورد هم كار داوود را نپذيرفتند و نزد داوود جمع شدند تا با او در اين ‏باره گفتگو كنند.

مورد سوم )  : بنى ‏اسرائيل نزد داوود بودند، در حالى كه آماده شده بودند كه با داوود سخن بگويند ،  گاوى فرارى آمد. او مى‏آمد و مردم هم به او مى‏نگريستند تا آن كه به مردى نگاه كردند كه از خانه‏اش بيرون آمد. گاو را گرفت و بست. پس از آن، داخل خانه شد و كاردى بيرون آورد و گاو را كشت، پوستش را كند، گوشت را تكه تكه كرد و به خانه‏اش برد و مردم همچنان به او نگاه مى‏كردند. مردم در اين حال بودند كه مردی  با شتاب آمد و به يكى از افراد گفت: تو گاوى را نديده ‏اى كه از اينجا بگذرد و فراری باشد ؟ او گفت: آرى، آن گاو همين است كه اين شخص آن را سر بريد. آن مرد به سرعت رفت تا نزد آن شخص رسيد. او را گرفت و نزد داوود آورد و گفت: اى پيامبر خدا، گاوى داشتم، فرار كرد. اين مرد را يافتم كه او را كشته و پوست كنده و آن را تكّه تكّه مى‏كرد و به خانه ‏اش مى‏برد و اين سر گاو من و پوست اوست و از حاضران بيّنه آورد كه شهادت دادند آنچه دیده بودند . حضرت داوود به مردى كه گاو را كشته بود، گفت: تو چه مى‏گويى؟ او گفت: اى پيامبر خدا، من نمى‏دانم اينان چه مى‏گويند ولى از منزل  بيرون آمدم و هيچ در خانه براى اهلم نداشتم. يك گاو فرارى پيدا كردم و او را كشتم. گوشتش را به خانه‏ام بردم؛ همان گونه كه اين مرد گفت. حال هر چه بر من ثابت مى‏شود، شما اجرا كنيد . خداوند به حضرت داوود عليه السلام وحى كرد كه: به اين مرد كه آمده و گاو را طلب مى‏كند، دستور ده كه بخوابد و به آن شخص كه گاو فراری را از کوچه گرفته و كشته است ، فرمان ده كه اين مرد را بكشد؛ همان گونه كه گاو را كشت و هر چه صاحب و مالك و در اختيار اوست، ملك اين فرد قرار بده. داوود هم چنين كرد و اندوهش مضاعف گرديد و بنى‏ اسرائيل بر سر داوود آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا، اين چه احكامى است كه از تو به ما مى‏رسد! ما درباره آنها نزد تو آمديم كه ديديم بزرگ‏تر از آن را انجام دادى.

داوود گفت: به خدا سوگند! من چنين نكرده‏ام و خداوند به من دستور داده است و جريان درخواستى كه از خداوند داشته، براى آنان باز گو كرد. پس از آن به محراب در آمد و از خداوند خواست تا او را بر معانى احكامى كه داشته، واقف سازد تا آنها را براى بنى ‏اسرائيل ببرد.

خداوند به داوود وحى كرد كه: اى داوود، امّا صاحب آن گاو ماده كه گاو در دست او بود؛ او پدر فرد ديگرى را ملاقات كرده بود. او را كشته و گاو را از او گرفته بود. فرزند مقتول، گاو را شناخت ولى شاهدى كه به نفعش شهادت دهد، نيافت و نمى‏دانست كه آن كس كه گاو در دست اوست، قاتل پدرش مى‏باشد ولى من اين را مى‏دانستم؛ لذا بر طبق علمم قضاوت‏ كردم و اما صاحب خوشه انگور؛ آن پيرمرد كه صاحب باغ بود، پدر آن جوان را كشته و از او مالى گرفته و با آن مال، همان باغستان را خريدارى كرده و مبلغى از مال، مانده بود كه آن را در باغ دفن نموده بود و جوان هيچ از اين جريان با خبر نبود ولى من مى‏دانستم؛ بنابراين بر پايه علمم قضاوت كردم.

اما صاحب گاو نر؛ او پدر همان مردى كه گاو را كشت، كشته و از او مال بسيارى گرفته بود كه آن مايه اصلى كار و كسب او شده بود و آن مرد نمى‏دانست ولى من با اطلاع بودم؛ لذا بر پايه علمم به نفع او حكم دادم.

و اى داوود، اين از نمونه‏ هاى احكام آخرت من است و آن را براى روز حساب گذاشته‏ام. تو از من جلو انداختن آنچه من مى‏خواهم عقب بيندازم، مخواه و ميان بندگانم آن‏گونه كه مأمور هستى، قضاوت كن.»

منبع  :  حدیث 45367 از کتاب جامع أحاديث الشيعة – تهران، چاپ: اول، 1386 ق.

 

با نشر مطلب از طرُق بالا ، در ثواب نشر ، شریک باشید

لطفاً با ثبت نظر و دیدگاه خود، ما را در ثبت عقاید صحیح یاری کنید و اشتباه ما را بنویسید

بعد از ثبت دیدگاه نتیجه پایین تر نمایش داده میشود

avatar
  اشتراک در  
اطلاع از